دلگشا

اجتماعی، فرهنگی ، سینمایی

دلگشا

اجتماعی، فرهنگی ، سینمایی

پنجمین همایش پاک سازی ساحل بندرعباس

همه جزئیات در وبلاگ   "کاپوچینو با طعم پاییز"

به دوستان خود بگویید

جشنواره اردی بهشت - روز دوم

روزدوم


بخش عکس همچنان پر مخاطب کارش را ادامه میدهد و بعد از دیدار اولیه نقد وبررسی روی آثار کم و بیش پای عکسها در جای جای سالن دیده میشد.

پای صحبت اساتید عکس که بودم از انتخابها رضایت نداشتن و بیان اینکه خیلی سلیقه ای برای بخش مسابقه عکسها انتخاب شده است بحث بسیار بود. بخش خلیج فارس بیشتر مورد نقد قرار میگرفت.


کارگاه  "مجموعه عکاس " استاد اسماعیل عباسی هم برگزار شد که از قول دوستان بسیار مفید و آموزنده بود.


و اما بخش فیلم امروز با نمایش 15 فیلم به کار خودش ادامه داد. دو سانس اول به شدت ناامید کننده بود.

"نگین خلیج فارس " ( حمید معماری)  باز هم به قعر دریا رفت اما با تصویر برداری بد و موسیقی یکنواخت که روی مغز آدم راه میرفت  و

" روایت جاودانه " (جمال جلالی) که خیلی طولانی بدون هیچ تکنیک فابل عرضی تعزیه را به تصویر کشیده بود و از سالن فراریم داد.

  "یاد لاله ها ویژه شهید دقت" (محمد عادل زاده)  یک برنامه تلویزیونی معمولی پر از اشکال بود که هیچ حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد.


سانس آخر به جد بهترین سانس این دو روز بود.

" تووار" (سید امید وحدانی) ما را به بشگرد منطقه محروم استان برد که با همه اشکالاتی که داشت مخصوصاً نریشن نامناسب روی فیلم فیلم قابل بحثی بود .


 " آواز پریزاد " (حامد کریم پور ) در بین فیلم های این دو روز به اعتقاد من بهترین بود ، فیلمی یکدست با روایتی موثر  و فیلمنامه ای کم نقص در مورد پریزاد و جفتی قنبر راستگو (هنرمند بزرگ استان). راستش انتظار این فیلم را در این جشنواره متوسط نداشتم.


"نمکو" (یوسف محمود پور) هم بسیار عالی بود و برای من که فیلم قبلی این دوست را ندیده بودم شدیداً تاثیر گذار بود. (اساتید معتقد بودند این فیلم تکرار زیباییهای فیلم قبلی ایشان بوده). لهجه زیبای بستکی در کنارساختار روایتی خوب برای خلق صنایع دستی از سنگ نمک به این فیلم رنگ و بوی جالبی داده بود.


و اما دومین جلسه نقد و بررسی فیلمها. تعداد شرکت کنندگان بیشتر شده بود ولی از فیلمسازان و عوامل فیلم باز هم خبری نبود و فقط کارگردان " آواز پریزاد " (حامد کریم پور ) و "نمکو" (یوسف محمود پور)  و تدوینگر " تووار" حضور داشتند و جالب اینکه باز هم هر سه این فیلم بهترین های امروز بودند.

 بحث بر سر این سه فیلم بسیار خوب بود و جالبتر اینکه دیدیم که دوستان نقد پذیرند و اشکالات فیلمهایشان را می پذرفتند. کاش همیشه اینگونه باشد. 


سوالی که برایمان پیش آمد این بود که باقی فیلمسازانی که کم لطفی میکنند و در این جلسات شرکت نمی کنند حاظر نیستند کسی به فیلمهایان کم تر از گل بگوید یا اینکه دوستان اهل فن را در این حد نمی بینند که در مورد فیلمشان بحث کنند ؟ کما اینکه فیلمهایشان به شدت دارای نقص تکنیکی و ساختاری بودند. جای تعجب و تاسف دارد. شاید با حضور در همین جلسات فیلمهای بهتری بسازند و انقدر بیننده را داخل سالن آزار ندهند!


و فاجعه اینجا بود که صبح امروز کارگاهی در مورد سینمای مستند برگزار شد و در همین جلسه نقد و بررسی بود که آقای خوبیار سالاری شرح دادند که این کارگاه امروز با حضور دو نفر برگزار شده یکی خودشان و دیگر همراه استادو به قول آقای سالاری: آیا دوستان مستند ساز هرمزگانی انقدر به خودشان اطمینان دارند که حضور در این کارگاه ها را لایق خود نمیدانند؟ جای بسی تاسف دارد.




جشنواره اردیبهشت


 پنجمین جشنواره فیلم و عکس اردی بهشت آغاز به کار کرد.


روز اول:


افتتاح نمایشگاه عکس که تا پایان جشنواره ادامه دارد.


نمایش ۱۶ فیلم در بخش فیلم جشنواره در روز اول و جلسه نقد وبررسی با حضور کارگردان ۴ فیلم و تدوین گر دو فیلم برگزار شد.


--------------------------------------------------------------------------------------------------------

به عنوان هنر دوستی که برای اولین بار به جشنواره اردیبهشت پا میگذاره به نظرم محیط بسیار خوبیه برای فرهنگ این شهر و در کل جمع شدن دوستان و هنرمندان در یک محیط فرهنگی همیشه دلچسب و مفید بوده.

 در بخش عکس نمایشگاه بسیار خوبی دایر شده ، دیدن چند باره رو به همه دوستان توصیه میکنم. و البته جالب اینکه بیشتر عکسها از عکاسهای برون استانی فرستاده شده که استان خراسان بیشترین سهمیه رو داشته.


 اما در بخش فیلم که بیشترشون رو موفق شدم ببینم کیفیت در کل به نظر من جالب نبود. اما بودن فیلمهای قابل تاملی که حرفی برای گفتن داشتن مانند:


مروارید طبیعت ( عبدالنور درسی مستند - 16 دقیقه)


ثانیه های به جا مانده (حسن بیداروند داستانی 7 دقیقه)


مردان نارنجی (سید محمد رودباری زاده مستند 10 دقیقه)


و جالب اینکه هر سه کارگردان این فیلمها در جلسه نقد و بررسی شرکت کردند و جلسه هم بسیار مفید بود.


اما بقیه فیلمسازان و  دست اندرکاران در جلسه نقد و بررسی شرکت نکردن . و جالبه که یا جشنواره رو در این سطح نمی بینن که چون فیلم ارسال کردن بعیده یا جلسات نقد و بررسی رو قابل نمیدونن.

در هر حال مطمئناً این جلسات تاثیرشون بیشتر در جهت ارتقا سطح کیفیه تا مسائل حاشیه ای و امیدوارم در وزهای باقیمانده بخش فیلم هم مثا بخش عکس رونق بگیره و دیگه کسی نگه عکاسی یک سر و گردن بالاتر بود..

منتظر روزهای بعدی هستیم .


خبر ناگوار

مثل اینکه جناب عرزائیل دست از سر هنرمندان بر نمیدارد.
احمد حبیب زاده استاد مسلم تاتر هرمزگان و معلم بی نظیر زبان انگلیسی دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و یادش گرامی.
بدرقه پیکر ایشان پنجشنبه 16 اردیبهشت ساعت 9 صبح از فرهنگسرای طوبی


طهران مهرجویی

به هیچ وجه قصد نوشتن نقدی بر فیلم "طهران تهران (اپیزود اول)" داریوش مهرجویی را نداشتم. یعنی جاضر نبودم لذت نوستالژیکی که از دیدن این فیلم به من دست داده بود را نوشتن جمله های نماد پردازانه و نقد جامعه شناختی کم رنگ کنم.

 اما بعد از بحث به نتیجه تک جمله ایی که در دنیای مجازی فیس بوک بین دوستان سر گرفت تصمیم گرفتم چند جمله ای در مورد این فیلم و مخصوصاً کاربرد آن پانسیون ( که به گفته یکی از دوستان تا قبل از پانسیون فیلم خوبی بود و بعد خراب شد.) بنویسم :


در فیلم دو خانه داریم

1. خانه قدیمی "نجیب" که سقفش فرو ریخت و  به قول بنگاهی سر کوچه باید تخریب شود .

2. پانسیون قدیمی یا همان خانه رویایی سالمندان که هم زیبا و چشم نواز است هم محکم و پا بر جا.

 

اگر پانسیون هم نگهداری و مرمت نمیشد روزگاری بهتر از خانه نجیب نداشت کما اینکه به نظر عمر بیشتری هم دارد . بحث سر یک ساختمان و عمر مفید آن نیست بر سر احترام و مراقبت از ارزشهای قدیمیست. 


پانسیون نماد همان طهران قدیم است که در دنیای جدید حفظ شده و هنوز سینماهایش فیلم خاطره ها " اشکها و لبخند ها " نمایش میدهد . شام به مانند گراند سینما سرو میشود ، هنوز چشمها در انتظار عزیزانند که فراموش کرده اند.

و خانه نجیب طهران فراموش شده است ، خانه همان خانه قدیمیست ولی سقفش یارای مقاومت ندارد و اگر رسیدگی شود ، فدر شناسی شود تبدیل به همان بهشت پایان فیلم میشود.


 مهرجویی مقایسه این دو خانه را در فیلم گنجانده و تفاوت بر خورد دوگانه با سنتها را به خوبی به تماشاگر نشان میدهد.


امیدوارم این نوشته کوتاه جواب منطقی باشد برای دوست خوبی که از کاربرد پانسیون در فیلم انتقاد کرده بود. و ارجاعات سینمایی مهرجویی به فیلمهای قبلیش راضی اش نمی کرد.


 و دوست دیگری که فیلم را دارای تاریخ مصرف دانسته . جای تعجب دار برای اینکه این فیلم درباره تاریخ تهران و گذشته است و اگر تاریخ مصرف داشت همین الان تاریخش تمام شده بود.